عشق پوشالی |
|||||||||||||||||
چهار شنبه 5 تير 1392برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : فرشته رویاها
به دردمندی عشاق مبتلا سوگند به زود رنجی دلهای با صفا سوگند به شوخ طبعی مستان بزم عشق وجنون که گم کنند در و بام خانه را سوگند ……….
به بوسه گیری پروانگان زچهره گل به شور بختی مرغان بسته پا سوگند به تنگدستی بخشندگان گوشه نشین به رو گشادگی بی نیازها سوگند به اشک دیده شب زنده دار مهجوران به شعر و ساز و می و بزم آشنا سوگند به چشم پاکی شبنم ، به روشنائی روز به این مظاهر خلقت ، جدا جدا سوگند به نامرادی لب تشنگان وادی عشق به سازگاری درویش بینوا سوگند به اشک عاشق مسکین زظلم اینهمه قید به پایداری معشوق باوفا سوگند به این غروب غم آلود روزگار فراق به صبح روشن آغاز عشق ما سوگند که از تو در نظرم هیچ قبله روشنتر نبوده بهر نمازم ، به این خدا سوگند
شبایی که تو بیداری منم که با تو بیداره نخوابیده خدای ما که بارون داره می باره شب و مهتاب و لالایی واسه خواب زمستونه کنار قلبمه قلبت جدا باشه نمی تونه چه عطری داره بوی تو که قلب من نمی دونه نگاهم کن ، نگاهم کن توی چشمات خدا پیداس دیگه حرفامو باور کن خدا اینجاس ، خدا اینجاس
در حضور خارها هم می شود یک یاس بود در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود می شود حتی برای دیدن پروانه ها شیشه های مات یک متروکه را الماس بود دست در دست پرنده ، بال در بال نسیم ساقه های هرز این بیشه ها را داس بود کاش می شد حرفی از « کاش می شد» هم نبود هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|